دلداده
| ||
ابن خالویه در کتاب آل، از حضرت امام حسن عسکرى علیه السّلام و ایشان از اکابر گرام خود از پیامبر اکرم نقل میکند که فرمود: وقتى خداوند، آدم و حوا را آفرید، در بهشت از روى تبختر و ناز راه رفتند. آدم به حوا گفت خداوند موجودى از ما نیکوتر نیافرید. خداوند به جبرئیل دستور داد که آدم را به فردوس اعلى ببرد؛ همین که وارد فردوس اعلى شدند، چشم آنها به دخترى افتاد که بر فرشى مرصع از فرشهاى بهشت نشسته است و بر سر تاجى از نور و بر گوشش دو گوشواره از نور دارد که از زیبائى او بهشت درخشان شده : آدم به جبرئیل گفت این دخترک کیست که از نور جمالش بهشت درخشان شده؟ گفت: این فاطمه، دختر محمّد، یکى از فرزندان تو است که پیامبر آخر الزمان است. گفت: این تاج چیست که بر سر دارد؟ گفت: شوهرش علی بن ابى طالب است. پرسید: این دو گوشواره چیست؟ گفت: دو فرزندش حسن و حسین هستند . گفت: آیا قبل از من آفریده شدهاند؟ جبرئیل پاسخ داد که آنها در علم غامض خدا، چهار هزار سال پیش از خلقت تو وجود داشتند. بخش امامت-ترجمه جلد هفتم بحار الانوار، ج3، ص: 7 [ یکشنبه 90/10/11 ] [ 2:36 عصر ] [ محمد ]
|
بازدید امروز: 4 بازدید دیروز: 12 کل بازدیدها: 124456 |
|
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |